چرا شبکههای اجتماعی و سوشال تا این حد مهم هستند؟
شاید بیشتر مردمی که در شبکههای اجتماعی عضو میشوند اهمیت و کاربرد آن سوشال رو نمیدانند و صرفا بخاطر وجود فضای جدید باعث .میشه آن رو فالو کرده و شروع میکنند به ساخت اکانت
سوشال نتورک یا همان شبکه های اجتماعی را میشود از اسمش هم تعریف کرد. رسانه یا پلتفرمی متشکل از افراد مختلف که با هم در ارتباط هستند. شاخصه اصلی سوشال ها ارتباط اعضا و تعامل ایجاد شده بین اعضاء میباشد
تقریبا ده سال قبل بود که به یاد دارم در دوران کارشناسیام موج فیسبوک و پستهای مرتبط با اون، شکل گرفته بود. از بین تمام همکلاسیهایی که میشناختم جزء چند نفر معدود و خودم بقیه از کاربران حرفهای و پرکار فیسبوک بهحساب میآمدند. البته آن زمان فیسبوک را خیلی به اسم شبکه اجتماعی نمیشناختند و به همین علت تعریف دقیقی هم از آن نداشتند. در اولین سوال از همه که: واقعا کارآیی فیسبوک چیه؟ جوابهای پراکندهای دیده میشد اما همهی جوابها بهصورت غیرمستقیم به یک کلمه بر میگشت، ارتباطات.
چیزی که از نسل اول شبکههای اجتماعی بوجود اومد و بعد ها شکل خودش را عوض کرد و کاربردی تر شد ارتباطات بود. شکل گیری شبکههای اجتماعی بر اساس ارتباطات بود و توانست فرهنگی قوی را از تعامل بین کاربران ایجاد کند. این ارتباطات کم کم تغییر شکل داده و شکل خودش را کاربردیتر کرد و شد محلی برای تبادل ایدهپردازیها و نمایش ایدههای ناب.
اگر به دنبال کسب دانش و مهارت استفاده از شبکههای اجتماعی، این غول ارتباطات قرن اخیر هستید با ما در ادامه همراه باشید.
موج اول شبکههای اجتماعی ( چتروم یاهو مسنجر و دایال آپ )
مطمئنا اکثر کسانی که در حال خواندن این مقاله هستند تجربه کار با یاهو مسنجر بههمراه صدای سیستم دایال آپ را دارند. بیشک این اولین تجربه کاربران اینترنتی از شبکههای اجتماعی بوده است. سیستمی که بیشتر بخاطر محیط چتروم خود در بین کاربران محبوب شد و حتی واژهی “چت کردن” را هم به ادبیات ما اضافه کرد.
البته به این موضوع واقف هستم که کاربردهای دیگر این نرم افزار هم برای ما ایرانیها شناخته شده بود و ما فقط بخاطر ویژگی خونگرم بودنمان از چتروم یاهو مسنجر بیشتر استفاده میکردیم!
یاهو مسنجر به مرور زمان راههای ارتباطی بیشتری مانند چت صوتی با فشار دادن کلید call و در ادامه با استفاده از وب کم چت ویدئویی خود را برای کاربران ایجاد کرد. تمام این تغییرات به منظور شکل گیری ارتباط راحت و آسان کاربران بود.
با گذشت زمان شبکههای اجتماعی دیگری پا به عرصه رقابت با یاهو گذاشتند و بهکل شکل و کاربرد این پلتفرم را را تغییر دادند.
-
گوگل پلاس
-
یاهو ۳۶۰
-
فیسبوک
-
توئیتر
-
لاین
-
واتساپ
-
وایبر
-
تلگرام
-
اینستاگرام
-
پینترست
موج دوم شبکههای اجتماعی ( تعامل با لایک بیشتر )
بعد از تجربه موفق یاهو مسنجر، شرکتهای بزرگ مثل گوگل تصمیم به ایجاد شبکههای اجتماعی با مزیتهایی بیشتر از یاهو منسجر گرفتند ، در زمانی که کاربران صرفا با گفتگو در فضایی شبیه به چتروم دیگر اقناع نمیشدند، شبکههای اجتماعی نظیر گوگل پلاس و فیسبوک ایجاد شدند. مدل این شبکهها شبیه به یک فضای گفتگوی عمومی بود که کاربران با به اشتراک گذاشتن مطالب یا تصاویر اقدام به فعالیت میکردند و گرفتن لایک بیشتر به مثابه تعامل بیشتر صفحات با کاربران تلقی میشد.
تا اینجای کار نقش شبکههای اجتماعی ایجاد شبکهی ارتباطی قوی بین کاربران بود و هنوز کسب و کارها بصورت جدی قدم در داخل آن نگذاشته بودند. در واقع ملاکهای کاربران تغییر کرد و کاربران بیشتر دنبال محلی بودند که از طریق پستهای به اشتراک گذاشته خودشان محبوبیت بیشتری پیدا کنند.
در اینجا شبکههای اجتماعی نقش رسانههای شخصی رو ایفا کردند که هرکسی میتواند آن را دراختیار داشته و حتی بوسیله آن معروف و محبوب بشود و با گرفتن طرفداران زیاد یا همان فالور خودمان تولید محتوا کند.
دقت کنیم که دلیل اصلی معروفیت در شبکههای اجتماعی میزان بالای لایک یا همان تعامل بیشتر میباشد. کم کم نقش شبکههای اجتماعی در بیزینسها و کسب و کارها مشخص شد، پستها و ویدئوهایی که لایک بیشتری میگرفتند طبیعتا بازدیدهای بالاتری هم داشتند و این میزان بازدید به کسب و کارها کمک میکرد تا از محصول یا خدمات خودشان تبلیغاتی داشته باشند. از اینجا به بعد نسبت به شبکههای اجتماعی با دید مارکتینگی نگاه میشد و سوشال ها هم با خلق الگوریتمهایی که با کسب و کارها تناسب داشت از این توفیق اجباری استقبال کردند.
اما آیا داستان شبکههای اجتماعی همین جا تمام میشود؟
موج سوم شبکههای اجتماعی ( بحران ایدهپردازی و تولید محتوا در سوشال )
در این یکی دو سال اخیر واژه تولید محتوا به یک ترند تبدیل شده اما عمر این کلمه به اندازه عمر اینترنت میباشد. همینطور که در فضای گوگل و سایت هم تولید محتوا انجام میگیرد، شبکههای اجتماعی هم از این قائده مستثنی نیستند. جدای از کاربردی بودن شبکه های اجتماعی در بین کاربران نسبت به گوگل نکته مهم این است که تنوع محتواهایی را میتوان در آنها دید.
در سوشال هایی نظیر فیسبوک و توئیتر که بیشتر مختص محتواهای متنی هستند یک جور تولید محتوا انجام میشود، در سوشالهای دیگری مانند اینستاگرام و پینترست جور دیگری محتوا تولید میشود که بیشتر بصری و تصویری است و در یوتیوب و تیکتاک و شبکههای داخلی مثل آپارات که صرفا ایجاد شدهاند برای محتوای ویدئویی هم محتواها شکل دیگری دارند. پس دست ما در شبکههای اجتماعی بازتر است، محتواهایی با تنوع بیشتر و ایدههای جدید در راستای تولید محتوا.
اگر در طی سالهای گذشتهی نه چندان دور شبکههای اجتماعی محلی برای ارتباطات بین اعضا تلقی میشد و رقابت بر سر گرفتن لایک بیشتر بود حالا محلی شده برای ایدهپردازی و تولید محتوا. هرچه محتوایی جذابتر و بکرتر باشد در شبکه های اجتماعی بیشتر دست به دست میچرخد.
تلاش کسب و کارها برای حضور در شبکههای اجتماعی تبدیل به یک رقابت از جنس تولید ایدههای ناب برای منعکس کردن کمپینها و فعالیتهای مجازی برندها شده.
سوشال هایی نظیر اینستاگرام یا پینترست محلی ست که در آن از بیزینس های کوچک گرفته تا بیزینسهایی در سطح بزرگتر تلاش میکنند خلق ایده کنند. شاید اگر از کارشناس شبکههای اجتماعی یک شرکت استارتاپی بپرسید که چرا در اینستاگرام حضور دارد، در پاسخ به شما بگوید دیدن جدیدترین ایدههای محتوایی و ایدهپردازیهای خلاقانه.
مزایای بازاریابی شبکههای اجتماعی
امروزه استفاده از شبکههای اجتماعی جز کارهای روزمره ما شده و افراد زیادی در این فضا مشغول فعالیت هستند. یکی از بهترین گزینهها برای معرفی برندتان به مخاطبان استفاده از شبکههای اجتماعی است. شما با کمک از این فضا میتوانید برای خود لید تولید کنید و نرخ تبدیل را افزایش دهید. میتوانید با مخاطبان خود رابطه دوستانه و صمیمانه برقرار کنید که باعث وفاداری بیشتر مشتریان به برند شما خواهد بود.
وبیما به شما پیشنهاد میکند مقاله “لید (Lead) یا سرنخ چیست؟” را نیز مطالعه کنید!
توصیه دوستان و خانواده نقش بسزایی در تصمیمگیری مصرف کنندگان دارند، امروزه نقش و تاثیرگذاری بلاگرها و اینفلوئنسرها در تصمیم گیری مخاطبان نیز اضافه شده است. یکی از بهترین راههای پیش برد کمپینهای تبلیغاتی و بازاریابی ویروسی یا دهان به دهان همکاری و تعامل با اینفلوئنسرهای اینستاگرام است.
در آخر باید گفت ایدهپردازها و کارشناسان تولید محتوا بالاخره روزی به بنبست ایدهپردازی میرسند. شاید اکثر شرکتهای بزرگ که در حال حاضر دیگه اسمی ازشون نیست و در کوران رقابت با شرکتهای بزرگ از دور خارج شدهاند درگیر همین تله و آفت شدهاند. شرکت نوکیا که روزی پرچمدار تولید تلفن همراه در دنیا بود و امروز نام و اثری ازش نمانده را شاید بشود بزرگترین قربانی این آفت دانست.
ایدهها از بین نمیروند و تمام نمیشوند بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشوند و درحال حاضر بهترین مرجع برای پیداکردن ایدههای ناب سوشال میباشد.