استراتژی بازاریابی دیجیتال
مقدمه
در بخش اول و دوم این مقاله به بررسی استراتژی های کمپین های دیجیتال مارکتینگ پرداختیم و ۷ نمونه موردی را بررسی و تحلیل کردیم حال در ادامه به یکی از مهمترین بخش ها در استراتژی کمپین دیجیتال مارکتینگ، ساخت پرسونا مخاطب می پردازیم و اهداف و رسانه ها را ببرسی خواهیم کرد.
اطلاعات ضروری برای ساخت پرسونا مخاطب
در ابتدا توصیه میکنیم که حتما از مقالهی : “چه کسی پرسونا را کشت؟! همه چیز درباره طراحی پرسونا “ دیدن کنید
مکان (مخاطب سایت شما از کدام منطقه است): با استفاده از ابزارهای تحلیل وب مانند گوگل آنالیتکیس میتوانید آگاه شوید که ترافیک وبسایت شما از کدام مناطق و شهرها است.
سن: در برخی کسبوکارها سن پرسونا میتواند نکتهای مهم باشد اما در برخی کسبوکارها شاید سن چندان تاثیرگذار نباشد. بسته به چشمانداز و اهداف کسبوکار خود و همچنین استفاده پایگاه داده از مشتریان فعلی میتوانید سن پرسونایتان را تعیین کنید.
درآمد: یکی راهها برای جمعآوری درآمد مخاطبان استفاده از پرسشنامههایی است که در حین مصاحبه با افراد پر میشود. افراد ممکن است چندان مایل نباشند اطلاعاتی مانند درآمد خودشان را به صورت آنلاین در اختیار شما قرار دهند.
شغل: اطلاعات مربوط به شغل مخاطبانتان را میتوانید از پایگاه داده مشتریان فعلیتان استخراج کنید. اطلاعات مربوط به شغل در کسبوکارهای B2B حائز اهمیت فراوان است.
اهداف: بسته به محصول یا خدماتی که عرضه میکنید احتمالا باید شناخت نسبتا خوبی از اهداف پرسونای مخاطبتان داشته باشید. با این حال با استفاده از صحبت و مصاحبه رودرو با مشتریانتان از فرضیات خود مطمئن شوید.
چالشها: راه حل پیشنهادی ما برای شناخت چالشهای مشتریانتان باز هم مصاحبه و صحبت رودرو با آنهاست.
علائق و سرگرمی: میتوانید با افرادی صحبت کنید که به جامعه هدف مورد نظر شما نزدیک باشند و از این طریق کسب اطلاعات کنید. برای مثال اگر یک برند فشن دارید باید بدانید که آیا بخشی از بازار که جامعه هدف شما در آن قرار دارد چه قدر به سلامت جسمشان اهمیت میدهد. این اطلاعات باعث میشود که هنگام تولید محتوا با درایت و بینش بهتری عمل کنید.
اولویتها: شناخت اولویتهای پرسونا مخاطب مسئلهی مهمی است. برای مثال اگر یک شرکت نرمافزاری B2B هستید؛ آگاهی از این که مشتریان شما اهمیت بسیار بالایی به پشتیبانی بعد از خرید قائل هستند؛ میتواند باعث شود که بتوانید تمایز مهمی با رقابیتان ایجاد کنید.
اطلاعات را جمعآوری کنید و یک یا چند پرسونا مخاطب بسازید مانند آن که در تصویر زیر مشاهده میکنید. پرسونا مخاطبتان را در هسته مرکزی استراتژی دیجیتال مارکتینگتان قرار دهید.
اهداف و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ را شناسایی کنید.
اهداف مارکتینگ شما باید در راستای اهداف بنیادی کسبوکار شما باشد. برای مثال، فرض کنید هدف کسبوکار شما این باشد که در سال پیشرو درآمد حاصل از فروش آنلاین خود را ۲۰ درصد افزایش دهد. هدف مدیر دیجیتال مارکتینگ شما میتواند این باشد که تعداد سرنخهایی که از طریق وبسایت کسب میکند را ۵۰ درصد نسبت به پارسال افزایش دهد تا به هدف افزایش ۲۰ درصدی درآمد آنلاین نزدیک شود.
هدف بنیادی و کلیدی شما هر چه باشد مسئله مهم این است که بدانید براساس چه شاخصهایی میتواند میزان پیشرفت خود را اندازهگیری کنید. شما باید بتوانید با معیارهای کمی میزان اثرگذاری استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود را اندازهگیری کنید. میزان اثرگذاری استراتژی دیجیتال در هر کسبوکاری متفاوت است و بسته به هدف یا اهداف کسبوکار تغییر میکند. بسیار حیاتی است که معیارهایی برای اندازه گیری داشته باشید. داشتن معیار برای تنظیم برنامه استراتژیتان در آینده بسیار مهم است. اگر از امکانات HubSpot استفاده میکنید افزونه Reporting در نرمافزار HubSpot میتواند به شما کمک کند که به سرعت تعیین کنید که چه مواردی برای کسبوکار شما اثرگذار است و کدام نیست.
کانالها و امکانات دیجیتال مارکتینگ کنونی خود را ارزیابی کنید
ابتدا قبل از آن که به طور خاص به کانال و امکانات دیجیتال مارکتینگ موجودتان بپردازیم اجازه دهید به شناخت جامعتری نسبت به ابزارها و رسانههای دیجیتال برسیم. برای این که بتوانیم راحتتر ابزارها و رسانههای دیجیتال را بررسی کنیم آنها را به سه دسته تقسیم میکنیم. رسانهها و ابزارهایی که در اختیار دارید و برای شماست. رسانهها و ابزارهایی که جذب کردهاید اما مبلغی برای استفاده از آنها نمیپردازید. رسانههای پرداختی که برای استفاده از آنها هزینه میکنید.
رسانهها و ابزارهایی که در اختیار دارید (Owend Media)
به داراییهای دیجیتالی اشاره دارد که برند یا شرکت شما آنها را در اختیار دارد. وبسایت شما، صفحات اجتماعی شما و وبلاگتان میتوانند نمونههای از این ابزارها باشند. این گروه به ابزارهایی اشاره دارد که شما کنترل کاملی نسبت به تولید محتوا در آنها دارید. پلتفرمهایی که شما در آنها تولید محتوا میکنید و کنترل کاملی بر تولید محتوا بر آنها دارید شامل این گروه میشوند. مانند پلتفرمهایی که برای وبلاگنویسی و توزیع خبر وجود دارد.
رسانهها و ابزارهایی که به دست میآورید و رایگان جذب میکنید (Earned Media)
به طور ساده این دسته به محتواهایی اشاره دارد که دربارهی شما ساخته میشود. محتواهایی که به صورت پستهای مهمان در وبسایتها در مورد شما منتشر میشود، فعالیتهای روابط عمومی شما و تجربه مشتری از این دسته هستند.
رسانهها و ابزارهایی که بابتشان مبلغی پرداخت میکنید (Paid Media)
همان طور که از نام این دسته مشخص است هر ابزار و کانالی که برای آن پول پرداخت میکنید جزو این دسته هستند. ابزارهایی مانند گوگل ادوردز، تبلیغات همسان مانند پستهای اسپانسر شده و هر ابزار پولی دیگری جزو این دسته هستند.
تمام ابزارها و کانالهای دیجیتال مارکتینگ خود را گردآوری کنید. ابزارهایتان را در این سه دسته چیدمان کنید و تصویر واضحی از امکانات خود داشته باشد.
استراتژی بازاریابی دیجیتال شما باید ترکیبی از این سه دسته باشد. تمام این ابزارها باید به شما کمک کنند تا به هدف خود برسید. برای مثال شما میخواهید از طریق یک صفحه فرود در وبسایتتان که جزو دسته اول میشود تعدادی سرنخ از مخاطبانتان کسب کنید. در ادامه شما سعی میکنید که مخاطبانتان را مجاب کنید که درباره شما و طرحتان در صفحات اجتماعیشان تولید محتوا کنند که این کار جزو دسته دوم محسوب میشود و در آخر شاید بخواهید با استفاده از تبلیغات اینستاگرام مخاطب بیشتری برای خود جذب کنید که این کار جزو دسته سوم محسوب میشود.
البته به یاد داشته باشید که لزومی ندارد که شما حتما از تمام این سه دسته استفاده کنید اگر رسانههایی که دارید و همچنین رسانههایی که جذب کردهاید هر دو موفق هستند شاید لزومی برای استفاده از رسانههای پرداختی نباشد. شما باید ارزیابی دقیقی از امکانات موجودتان داشته باشید و مواردی که برای کسبوکار شما اثرگذار هست را انتخاب کنید.
حالا که ابزارها و رسانههای موجودتان را شناختید وقت آن است که انتخاب کنید که کدام برای کسبوکار شما موثر است و کدام نیست.
ادامه دارد…